در حالی که هوش مصنوعی به سرعت در حال تغییر صنایع مختلف است، بسیاری از رهبران کسبوکار و فناوری باید به این نکته توجه کنند که فلسفه، به عنوان یک دنیای فکری و ساختار دادهای، به طور فزایندهای در حال تعیین نحوهی توسعه، آموزش، استقرار و استفاده از هوش مصنوعی است.
به گزارش خبرنگار فناوری مجله خبری، مارک اندریسن، کدنویس تبدیل شده به سرمایهگذار، در سال ۲۰۱۱ بهطور مشهور اعلام کرد که «نرمافزار در حال بلعیدن دنیای است» و در آن زمان، این جمله حقیقت داشت؛ نرمافزار به شدت در حال تغییر صنایع مختلف جهانی بود. شش سال بعد، جنسن هوانگ، بنیانگذار و مدیرعامل انویدیا، این عبارت را به روز کرد و گفت: نرمافزار در حال بلعیدن دنیای است ...، اما هوش مصنوعی در حال بلعیدن نرمافزار است. با توجه به تحولات شتابان در زمینه یادگیری ماشین و یادگیری عمیق، پیشبینی او در سال ۲۰۱۷ درست از آب درآمد و انویدیا به یکی از شرکتهای چندتریلیون دلاری تبدیل شد.
در حالی که نرمافزار دنیا را بلعیده و هوش مصنوعی نرمافزار را میبلعد، چه چیز جدیدی آماده است تا به سراغ هوش مصنوعی بیاید؟ پاسخ در حال حاضر در معرض دید است. این چالش به رهبران کسبوکار و فناوری این فرصت را میدهد تا نسبت به سرمایهگذاریها و روابط خود با هوش مصنوعی تجدید نظر کنند. این چالش غیرقابل اجتناب است و به طور مستقیم در مجموعههای داده و شبکههای عصبی هر مدل زبان بزرگ (LLM) در سراسر جهان تأثیر میگذارد.
فلسفه، به عنوان یک رشته فکری و رویکردی، به طور فزایندهای نحوه تفکر، پیشبینی، خلق، تولید و نوآوری دیجیتال را شکل میدهد. چالش اساسی در دنیای کسبوکار این است که آیا رهبران دارای خودآگاهی و دقت کافی خواهند بود تا از فلسفه به عنوان یک منبع برای خلق ارزش با هوش مصنوعی استفاده کنند یا به اصول فلسفی ضمنی و بیان نشده برای استقرار هوش مصنوعی خود تکیه خواهند کرد. در هر دو حالت، فلسفه، خواه خوب و خواه بد، هوش مصنوعی را تحت تاثیر قرار میدهد.
اگرچه اخلاق و هوش مصنوعی مسئول در حال حاضر نقش اصلی فلسفه در توسعه و استقرار راهحلهای هوش مصنوعی را در بر میگیرند، این مسائل تنها بخش کوچکی از دیدگاههای فلسفی هستند که در حال شکلدهی به تولید، کارایی و استفاده از هوش مصنوعی هستند. تمرکز بیش از حد بر اصول اخلاقی و محدودیتها ممکن است تأثیر واقعی فلسفه بر هوش مصنوعی را نادیده بگیرد. دیدگاههای فلسفی در مورد اینکه مدلهای هوش مصنوعی باید چه هدفهایی را دنبال کنند (تلئولوژی)، چه چیزی به عنوان دانش به حساب میآید (اپیستمولوژی) و چگونه هوش مصنوعی واقعیت را نشان میدهد (انتولوژی) نیز بر خلق ارزش تاثیر دارند. بدون پرورش دقیق و جدی بینشهای فلسفی، سازمانها قادر نخواهند بود از سرمایهگذاریهای هوش مصنوعی پیشبینیکننده و تولیدی خود بازده و مزیت رقابتی عالی به دست آورند.
این استدلال هماکنون از حمایتهای تجربی و فنی برخوردار است و به نظر میرسد که آینده هوش مصنوعی نه تنها در دست تکنولوژی، بلکه در دستان تفکرات فلسفی است که راهحلهای هوشمندانه و پایدار را برای استفاده از این فناوری در تمامی جنبههای زندگی بشر فراهم خواهد کرد.
انتهای پیام/